آساره

خبر و "تحلیل بر اخبار داخلی و بین المللی"، "بررسی های تاریخی" و تلاشی بر "جریان شناسی"

آساره

خبر و "تحلیل بر اخبار داخلی و بین المللی"، "بررسی های تاریخی" و تلاشی بر "جریان شناسی"

آساره

بسم الله الرحمن الرحیم
شروع "تدوین، تجزیه، ترکیب، تطبیق و تحلیل " خبرها و بیانات داخلی و بین المللی
همزمان با میلاد پدر امت علی بن ابی طالب علیه السلام
در نخستین مرحله، خبرها و محتواهای مرتبط با سلسله بحث ها و بررسی ها جمع آوری میشه.
(در این قسمت هیچ نقد و نظری وارد نمیشه و متن بصورت اولیه که صادر شده، جمع آوری و محفوظ میشه_که فعلا از همین مرحله شروع کردیم)
در پله دوم همزمان با تکمیل شدن دایره اطلاعات و اخبار که خودش هم به نوعی تصفیه کننده صحت و غلط خبره، اجزای متن و محتوا رو به عیار وزنش، شروع به تفکیک و تجزیه می کنیم تا خالص ترین قسمتهای وزینش باقی بمونه.
در مرحله بعد، محتواهای کوتاه، خالص اما وفادار به متن اصلی رو با دقت به سایز جایگاهی، کیفی و تقدم و تاخر در متن مقصد وارد و جایگزین می کنیم
حالا که تونستیم به ارتباط معنایی سلیس و گویایی از مجموع اینها برسیم، نوبت به درک اشاره های متن به نتیجه است.
از این کنار هم چیدن ها طرح جدیدی رخ نماست که خبر از وقایع در حال وقوع و همچنین پیش بینی چشم انداز آینده همین وقایع و تحرکات خواهد بود.
با رسیدن به این مرحله، وقت این هست که دو اشل رو برای بررسی میزان تطبیق روی هم بندازیم.
اشل دوم میتونه یک تئوری یا فرض کلی برای رسیدن به یک نظریه نسبتا قاطع باشه
میتونه یک خبر قبلی باشه که شما در صدد اثباتش هستید

بایگانی

۲ مطلب با موضوع «مطالعات :: مسائل سیاسی داخلی :: آراء موافقین و مخالفین» ثبت شده است

حملات تند زاکانی به اصلاح‌طلبان

مصطفی تاج‌زاده و علیرضا زاکانی نمایندگان دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا با موضوع «اتفاقات سال ۸۸ و فساد اقتصادی» به مناظره نشستند.

به گزارش خبرآنلاین، در ابتدای این مناظره که سومین مناظره این دو فعال سیاسی است علی رضا زاکانی با اشاره به دو مناظره گذشته، اظهار کرد: مناظره امروز با توجه به موضوعات انتخابات سال ۸۸ و فساد اقتصادی است.

وی ادامه داد: آمریکا امروز امید به جریان هایی در داخل بسته که من به آن ها مافیا می گویم . کسانی که دستاوردهای امام عزیز را به باد می دهند.

زاکانی گفت: چرا با تاج‌زاده مناظره کردم چون احساس کردم نمایندگی از این جریان را عهده دارد. به ذهنم رسید وقتی این جریان واکاوی شود برای همه شفافیت ایجاد می شود.

زاکانی گفت: در مناظره اول تکیه او بر نتایج کمیته شورای عالی امنیت ملی بود که من اثبات کردم نتایج آن کمیته اشتباه بود؛ عرض کردم در سال۷۸ ظلمی به همه دانشجوها و مردم شد و علتش این بود که قتل های زنجیره ای پنهان بماند.

این فعال سیاسی خاطرنشان کرد:در مناظره دوم عرض کردم پروژه ۸۸ یک پروژه ده ساله است و نقش تاج‌زاده محوری است. همانجا عرض کردم "جان مک‌کین" سناتور امریکایی در سال ۸۴ اعلام کرد ایران در مسیر انقلاب رنگی قرار گرفت و رنگ آینده آن ها سبز خواهد بود.

وی ادامه داد: آنچه در سال ۸۸ اتفاق افتاد مشکلی بود که از زیاده خواهی، قدرت پرستی و عدم تمکین به قانون ایجاد شد . فتنه سال ۸۸ یک فتنه امریکایی بود که همه امید غرب به این بود که پرونده ایران اسلامی را این فتنه تمام کند. آن فتنه آسیب های اقتصادی اجتماعی فرهنگی اخلاقی اقتصادی را به ما تحمیل کرد.

زاکانی گفت: سوال اصلی من در این مناظره از تاج‌زاده این است که چه شده از اول انقلاب هر وقت آمریکا دچار مشکل می شود شما در داخل فعال می شوید ؟ در ادامه مسیر نفوذ، کاملا مشخص است ؛ بیشترین دوستان تاج‌زاده در غرب و آمریکا هستند.

زاکانی در ادامه گفت: در پایان جنگ تاج‌زاده و دوستانشان هاشمی ، خاتمی و موسوی مسیری را رفتند که امام(ره) تعبیر به جام زهر کردند. بعد از آن شما مسیر جدیدی می بینید به معنای پایان جنگ سخت و شروع جنگ نرم.حلقه کیان، مرکز تحقیقات استراتژیک در مسیر تخریب های آنان در جنگ نرم بود و بعد از آن الگوی غلط اقتصادی دولت هاشمی بود.

زاکانی با اشاره به هزینه ای که دولت هاشمی رفسنجانی برای خرید وسایل ضد شورش داد گفت:اگر هوشیاری مقام معظم رهبری نبود، ایران وارد جنگ ناخواسته‌ای می شد.

زاکانی با اشاره به تصمیمات مجلس ششم گفت: مسیر ادامه پیدا می کند هاشمی و روحانی و مهاجرانی و سایرین که همه دوستان تاج‌زاده هستند تلاش کردند قانون اساسی را عوض کنند و استدلال جدید ایجاد کنند که رهبری جلوی آنان ایستادند.

وی همچنین به انتخابات دوم خرداد ۷۶ پرداخت و گفت: فلاحیان می‌گفت نتایج انتخابات سال ۷۶ را ابطال کنیم، رهبری نگذاشتند.

زاکانی گفت: از ۷۷ به بعد جنگ تمام عیار روانی ایجاد کردند، ارتزاق مشوش کنندگان از جریان تاج‌زاده و دوستانش بود. بعد از آن شاهد توسعه فساد فراگیر در دولت خاتمی بودیم و قضایایی مثل استات اویل و کرسنت شکل گرفت.

وی افزود: جریانی در کشور از ابتدای انقلاب تا به حال در مسیر اجرای قانون اساسی اخلال ایجاد می کند و به نظر من تاج‌زاده از افراد کلیدی این ماجراست.

این فعال سیاسی در ادامه به طرح موضوعاتی چون فساد اقتصادی در دولت اصلاحات، و تلاش مجلس ششم برای ارتباط با آمریکا پرداخت.

زاکانی همچنین خاطر نشان کرد: شکاف بین ملت و ایجاد فتنه سال ۸۸ در ادامه شکاف بین ملت و حاکمیت ایجاد شد.بعد از آن دوستان تاج‌زاده درخواست تحریم مردم ایران را در خارج از کشور مطرح کردند.سفیر آمریکا در بحرین اعلام کرد که پول و امکانات به این جریان می دهد. ما در سال ۸۹ قطعنامه ۱۵۲۹ را کمتر از یک سال و اندی پس از فتنه ۸۸ داشتیم.سپس جنگ های نیابتی در منطقه شروع شد، توصیه می کردند به بشار اسد راه را باز کند و با آن ها کنار بیاید.

زاکانی در ادامه گفت :آمریکا هفت هزار میلیارد دلار در سوریه هزینه کرد . با این حال تاج‌زاده و دوستانش طرف آمریکا را گرفتند.

وی سپس به مباحثی نظیر نفوذی های هسته ای و محیط زیستی پرداخت و گفت که در این مباحث انگشت اتهام به سمت دولت روحانی و دوستان تاج‌زاده است.

زاکانی اظهار کرد: مسیری که تاج‌زاده و دوستانش در اقتصاد دنبال می‌کنند تغیر مولفه های اقتصادی است. به جای اینکه مشکل اقتصادی مردم حل شود نوکیسه ها هستند که ثروت های باد آورده دارند و اسپانسر این جریان هستند.با این موضوع وارد خصوصی سازی شدند که بزرگ ترین جنایت در جمهوری اسلامی خصوصی سازی و به تاراج بردن اموال است.

این فعال سیاسی در ادامه گفت: دوستان آقای تاج‌زاده از این جنس هستند. عمده چهره های شاخص کابینه موسوی در کابینه روحانی هستند. به جز شعار، وزارت اطلاعات امنیتی نیست ، سایر وزارت خانه ها دست امنیتی ها است.مافیای پنهان مانع اقتصاد و معیشت مردم هستند.

این چهره اصولگرا در ادامه اظهارکرد که زمانیکه تاج‌زاده صحبت از انتخابات آزاد می‌کند، محصولش آقای نجفی است یا شخص دیگری ؟

زاکانی در دور دوم نوبت سخنرانی خود دلایلی برای رد اظهارات تاجزاده درباره وقایع کوی دانشگاه ارائه کرد.

این فعال سیاسی درباره ماجرای قتل های زنجیره‌ای گفت: آقای موسوی رفیق جینگ بنده است؟ راجب آقای موسوی صحبت کنید. من آقای سعید امامی را محکوم می کنم. تمام شد آقای تاجزاده!

وی با اشاره به اظهارات تاجزاده درباره جام زهر گفت: شش دلیل دارد پایان جنگ، عمده این دلایل توسط هاشمی، موسوی، نبوی و خاتمی گفته شد. آقای ولایتی بعد از قبول قطعنامه رفت مذاکره کرد.

وی درباره انتخابات 88 خاطرنشان کرد: هرچه می گویید با سند بگویید ، امروز ماجرا تمام می شود به نظرم راجب انتخابات آزاد دیگر صحبت نکنید. نتیجه انتخابات آزاد شما می شود آقای نجفی.

این فعال سیاسی گفت: برای چه مسیری را رفتید که مردم هشت ماه در آتش فتنه سوختند و مردم کشته شدند. بگویید چرا گفتید تقلب ؟ چرا از قانون تمکین نکردید؟

زاکانی در دور سوم نوبت سخنرانی خود گفت: سردار نظری آماده است با شما مناظره کند. کاری ندارد که، شما با او مناظره کنید. احمد باطبی رفیق من است یا شما؟ الان کجاست، آمریکا. یونسی رفیق شماست یا ما؟ آقای دری نجف آبادی در خاطراتش می گوید معاون امنیت عضو ستاد آقاد خاتمی بوده است. من دارم اسم می آورم، بروید از خودشان بپرسید.

وی گفت: من نمی دانم حرف های رضا خاتمی را باور کنیم یا محمد خاتمی که گفته تقلب نشده است. مجید انصاری اعلام کرد تقلب نشده است. محمدرضا خاتمی خیلی هنر دارد مشکلش را با برادرش که می گوید تقلب نشده است حل کند.

تاجزاده دستش را دراز کرده به سمت زاکانی که حاضرید یک کمیته حقیقت باب برای انتخابات ۸۸ تشکیل بدهیم؟!

زاکانی با تاخیر گفت حاضریم کمیته ای تشکیل دهیم برای چهل سال انقلاب...
تاج‌زاده با خنده پاسخ داد: سنگ بزرگ علامت نزدن است!

زاکانی هم گفت: چرا میلرزی؟! ترسیدی ؟!

در ادامه مناظره تاج زاده در واکنش به اشارات چندباره زاکانی به ماجرای محمدعلی نجفی با انتقاد از رویه انتخاباتی اصلاح طلبان که به گفته وی بر اساس آن اعلام شد زندان رفته‌ها کاندیدا نشوند، گفت: نتیجه اش شد شورای شهر تهران. بعد در جلساتشان سه نفر به عنوان کاندیدای شهرداری تهران معرفی شدند، نجفی، صفایی فراهانی و مرعشی . همان اول صفایی فراهانی و مرعشی را کنار گذاشتیم، گفتیم زندان رفتند . گفتیم نجفی را انتخاب کنیم که در دولت هم بوده است و هم دهن کجی نکرده ایم و هم کار را پیش ببریم.

وی افزود:تنها کسی که اعتراض داشت آقای کرباسچی بود، نه اینکه دلیل خاصی بگوید می گفت صلاح نمی دانم . در ادامه هم آقای نجفی خطایی کرد و آن داستان ایجاد شد.

زاکانی گفت: من درباره حجاب حرف نزدم ها، درباره قاتل جانی حرف زدم که پنج گلوله به زنش زده است.

این فعال سیاسی ادامه داد: من معترض هستم چون اگر قرار بود با فساد مبارزه شود بساط همه شما برچیده می‌شد. ما به قوه قضاییه معترض هستیم.

زاکانی گفت: ببینید به چه کسانی رای دادند. نجفی را می گویند نگذارید می گذارید و او با پنج گلوله زنش را می کشد. خانومش ناراحت بوده و می خواسته بگوید نگذاشتند. هزار و یک تهمت به خانومش می زنید ، خجالت بکشید.

وی ادامه داد: برخی از اصولگرایان الان پیش شما هستند، بنده معتقد هستم جریان انقلابی اگر فساد کرد دوبرابر باید جریمه اش راببیند. ایران مال را شما پیگیری کردید یا من؟

این فعال سیاسی گفت: بورسیه ها از سه هزار نفری که نجفی گفت رسید به ۱۶ نفر که آن ۱۶ نفر هم به تخلفشان رسیدگی شد.

زاکانی در ادامه گفت: شما مقابل ۱۳ میلیون رای مردم تمکین نمی کنید ما در مقابل ۳ هزار تا تمکین کردیم. شما جریان دانشجویی و مردمی را عنصر چندم حساب می کنید؟ اقای حجاریان گفتند دانشجو مصرف کننده است حداکثر تولید کننده.

وی اظهار کرد: شورای نگهیان اشتباه می‌کند، باید با هر فاسدی برخورد کند. هرکسی فساد اخلاقی و امنیتی داشت را رد کند. هرکسی فساد سیاسی داشت و قانون شکن بود، فساد اخلاقی و مالی بود را رد کند. ما نسبت به شورای نگهبان انتقاد داریم که نظارت نمی شود.

زاکانی گفت: انتخابات آزاد می شود شوراها، دیگر لازم نیست کسی برای کسی خانوم بفرستد ، خودشان برای خودشان خانوم می فرستند، مثل شورای بابل . من معتقد هستم شما راجب انتخابات آزاد هم صحبت کنید.

وی به تاجزاده گفت: رهبری رهبری کنید بزرگ نمی شوید، همه دنیا جلوی رهبری خم می شوند. رهبری دو نوع انتصاب دارد. رهبری معظم از تحقیق و تفحص دفاع کردند. شجاع پوریان و جبارزاده و دوستانشان صحن را روی سرشان گذاشتند تا ما خطاهای قوه قضاییه را در صحن نخوانیم.

وی ادامه داد: پیشنهادهای شما بن سلمانی است. اگر دوست دارید ایران گاو شیرده باشد ما دوست نداریم، سه هزار تا شهید دادیم ایران گاو شیرده نباشد. من می گویم انصاف داشته باشید خجالت بکشید از پدر و مادر این شهدا.

بعد از صحبت‌های زاکانی در مورد انتخابات آزاد و مثال زدن انتخابات شوراها، فخری محتشمی‌پور، همسر مصطفی تاجزاده به نشانه اعتراض جلسه را ترک کرد

زاکانی در ادامه مناظره در پاسخ به اظهارات تاج زاده که از کاسبان تحریم حرف زده بود، گفت: ما هر زمان که انتخابات برگزار شد تبریک گفتیم. به آقای خاتمی هم تبریک گفتیم. این صحبت‌ها را از کجا می‌آورید. از پاکدستی آقای خاتمی می‌گویید. پس کرسنت در زمان چه کسی رخ داد، توتال کی اتفاق افتاد؟ شماها کاسب تحریم هستید. درباره انتخابات افغانستان و عراق می‌گویید آنها براساس قانون اساسی عمل می‌کنند.

وی گفت: مشکل کشور این است که اینها و دوستانشان نمی‌گذارند که قانون اساسی اجرا شود. دوستان شما نمی‌خواستند قانون اساسی را تغییر دهند. با 6 طرح ملی شما می‌توانید کشور را آباد کنید و دیگر به پول نفت نیازی نیست.

زاکانی در پاسخ به اظهارات تاج زاده درباره مذاکره با آمریکا گفت: شما مذاکره بلد نیستید. مذاکره درست را انجام نمی‌دهید. غیر از اینها که گفتید چهار مذاکره چند مذاکره دیگر هم بود مانند پرونده جیسون رضاییان که 14 نفر به ازای 7 نفر آزاد می‌شدند و یک میلیارد و هفتصد و پنجاه هزار دلار وارد کشور شد. نقد وارد کشور شد و بانک سپه از تحریم خارج شد.شما دیپلماسی ندارید و مذاکره بلد نیستید. 16 هزار هزار میلیارد تومان سرنوشتی کشور است. این دولت حال کار ندارد و ملت را متهم می‌کند.

وی گفت: مذاکره کار کارشناسان است. در برجام هم کارشناسان گفتند که مذاکره درست نیست و تیم دارد امتیاز می‌دهد. برجام تنها مذاکره‌ای است که متن مذاکره ندارد. فقط می‌گویند یک مدادنوشت دارد. آقای تاجزاده پایتان را از روی گلوی مردم بردارید، اجازه دهید که مردم نفس بکشند.

زاکانی در ادامه مناظره در پاسخ به این سوال که «به نظر شما اولویت مردم در حال حاضر ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای و کوی دانشگاه و انتخابات 88 است؟ به عنوان فردی که در این مناظره شرکت کردید به واقع چه نتیجه‌ای قرار است از این‌مباحث برای مردم حاصل شود؟آیا این مباحث در آینده سیاسی ایران موثر خواهد بود یا قرار است اثرگذاری‌ای داشته باشد؟»، گفت: اصلاح‌طلبان باید باشند اما باید با مردم صادق باشند. جریان‌های سیاسی باید با مردم صادق باشند، بحث نداشتن صداقت است، وگرنه نه جریانی را می‌شود حذف کرد و نه به صلاح کشور است که جریانی حذف شود. شعارهایی اگر می‌دهند، وعده‌هایی که می‌دهند و عمل که می‌کنند اینها باید هم‌راستا باشد. باید پاسخگو باشند. نه اینکه دائما طلبکار باشند. خب این زشت است که اینگونه با مردم برخورد کنیم.

وی گفت: اولویت کشور قتل‌های زنجیره‌ای، کوی دانشگاه و اتفاقات 88 هم هست و هم نیست. من می‌گویم این زشت است و خلاف صداقت است. در کشور باید جریان‌های مختلف باشند و به اعتقاد من جریانی که بر اساس خاستگاه انقلاب می‌خواهد رفتار کند و نه بر اساس منفعت‌طلبی در کشور دارد تشکیل می‌شود. به اعتقاد من مردم کم‌کم به سمت این جریان می‌روند و پرونده کسانی که سیاست‌بازی برایشان اولویت دارد بسته خواهد شد.

۱۹ خرداد ۹۸

خبر آنلاین

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۲۹
ستار مهرا

انتخابات تمام شد اما حرف و حدیث‌هایش همچنان پابرجاست؛ مجلسی یکدست و یکرنگ که «خانه ملت» تا امروز مشابه‌ش را سراغ نداشته یا دست‌کم با این شدت و حدت نبوده است اما پرسشی که این روزها مطرح می‌شود، این است که قرار است زیر سایه این مجلس یکرنگ چه اتفاقی رخ بدهد؟!

به گزارش اقتصادآنلاین به نقل از اعتماد، نظر و دیدگاه صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی و تحلیلگر اصلاح‌طلب اما نسبت به این مجلس و دولتی که احتمالا 1400 از دل همین جناح راست برخواهد آمد، متفاوت است. او می‌گوید، تندروها برای آنکه نظر مردم را نسبت به این جریان تغییر دهند، دست به نرمشی‌ قهرمانانه مقابل ترامپ خواهند زد تا از این طریق، گشایش‌های اقتصادی به ‌جای آنکه به ‌نام روحانی و اصلاح‌طلبان نوشته شود، پای آنها ثبت شود. او همچنین برخلاف بسیاری تحلیلگران معتقد است، مجلس یازدهم به‌ سمت تغییر نظام ریاستی به پارلمانی نخواهد رفت؛ چراکه از این اقدام سودی به کف نخواهد آورد، مضاف بر آنکه آنها همین امروز هم قدرت را در دست دارند، نیازی به چنین جراحی بزرگی ندارند. هر چند از احتمال این تغییر نگران است و می‌گوید، تغییر نظام ریاستی به پارلمانی آخرین بقایای مردم‌سالاری را هم از بین خواهد برد. زیباکلام همچنین درباره شکاف میان مجموعه حاکمیت و شهروندان، معتقد است که اگر اصولگرایان فکری به حال اقتصاد فلک‌زده این روزهای کشور نکنند باید منتظر تکرار دی ‌ماه 96 و آبان‌ ماه 98 آن هم با شدت و حدتی دوچندان باشند.

دوم اسفندماه گذشت و نتیجه انتخاباتی با مشارکت 42 درصدی مشخص شد؛ نگاه شما به سرنوشت و ترکیب مجلس یازدهم و رویکرد آن چیست؟

درباه مشارکت اول یک چیز را باید بگویم که حتی اگر ما آمار رسمی وزارت کشور مبنی بر 42 درصد مشارکت را هم بپذیریم، هیچ مشکل خاصی به وجود نمی‌آید زیرا بعد از آنکه مجالس کار خود را رسما آغاز می‌کند، هیچ‌کسی نمی‌گوید صبر کنید ببینیم میزان مشارکت این مجلس 60 درصد بوده یا 80 درصد یا 40 درصد! مهم نقشی است که آن مجلس پیدا می‌کند؛ بنابراین ظرف چند هفته و شاید کمتر فراموش می‌شود که این مجلس تنها 42 درصد مشارکت داشته است و نصف به علاوه یک پای صندوق نیامده‌اند.

آنچه در عرصه داخلی و بین‌المللی مهم خواهد بود، این است که سیاست‌های مجلس یازدهم چگونه خواهد بود. درباره رویکرد مجلس نیز ماه‌ها پیش از آنکه انتخابات برگزار شود، گفته بودم پیروز این انتخابات تندروها هستند و حتی اصولگرایان میانه‌رو هم چندان نقشی در مجلس یازدهم نخواهند داشت؛ بلکه طیفی از اصولگرایان تندرو به علاوه جبهه پایداری و همین‌طور حامیان محمود احمدی‌نژاد نقش مهمی را در این مجلس بازی خواهند کرد و عملا هم این‌گونه شده است. در نتیجه در کلیت مجلس چه در بحث هیات‌رییسه مجلس و چه در مورد کمیسیون‌های مهم مجلس مانند کمیسیون امنیت ملی و سیاست‌خارجی و کمیسیون‌های اقتصادی، عملا این تندروها هستند که سکان را به دست می‌گیرند. از سوی دیگر برخی از شوراهای عالی هم هستند که تعدادی از نمایندگان باید آنجا حضور داشته باشند و با رای صحن به عضویت این شوراهای عالی دربیایند که باز هم این نمایندگان تندرو خواهند بود که عضو این شوراها می‌شوند و همین‌طور ریاست مرکز پژهش‌ها نیز به همین منوال خواهد بود. از همین امروز هم کسانی که انتخاب شده‌اند به‌ویژه چهره‌های شاخص، حملات خود را به روحانی و دولت آغاز خواهند کرد. البته این روزها به دلیل شیوع ویروس کرونا در کار آنها وقفه ایجاد شده است اما سر و صدای کرونا که فروکش کند، کار آنها نیز آغاز خواهد شد و حتی موضوع استیضاح و برکناری حسن روحانی را مطرح خواهند کرد؛ البته فکر نمی‌کنم نظام این اجازه را به آنها بدهد که تا آنجا پیش بروند اما حملات خیلی جدی علیه روحانی در پیش خواهند گرفت. این سیاستی که تندروها ظرف دو، سه سال اخیر هم پیش گرفته بودند که همه مشکلات از دولت روحانی نشات می‌گیرد و قاعدتا همین سیاست در سال‌های آینده با شدت و حدت بیشتر ادامه خواهند داد؛ بنابراین این نگاه و پیش‌بینی است که در کوتاه‌مدت می‌توان نسبت به سرنوشت مجلس یازدهم مطرح کرد.

فکر نمی‌کنید اصولگرایان این پیروزی را مقدمه‌ای برای 1400 به ‌کار گیرند؟

در بلندمدت مجلس یازدهم حرکت خود را تا انتخابات 1400 ادامه می‌دهد؛ به این معنا که چهره‌ای تندرو که حال شاید احمدی‌نژاد باشد یا کسی که مورد تایید اوست، نامزد اصلی اصولگرایان تندروها یعنی همین گروهی که در مجلس یازدهم اکثریت را دارند، خواهد بود.

یعنی شما فکر می‌کنید نظر شورای نگهبان تا 1400 درباره احمدی‌نژادی‌ها تغییر می‌کند؟

این هم پرسشی است که آیا شورای نگهبان با حضور آقای احمدی‌نژاد موافقت خواهد کرد یا خیر؛ به نظر من برخلاف دوره گذشته این‌بار آقای احمدی‌نژاد به این سادگی تسلیم ردصلاحیت نخواهد شد. یعنی چه شخص احمدی‌نژاد و چه پایگاهی که در مجلس یازدهم به حمایت از او حضور دارد، عقب‌نشینی نخواهند کرد و این موضوع تبدیل به کشمکش واقعی میان احمدی‌نژادی‌ها و حامیان‌شان با شورای نگهبان خواهد شد. نمی‌توانم حدس بزنم شورای نگهبان در این صورت عقب‌نشینی خواهد کرد یا خیر؛ این موضوع بستگی به شرایطی دارد که از نیمه دوم سال آینده به وجود می‌آید. به هر صورت اگر احمدی‌نژاد هم موفق نشود خود را به عنوان نامزد اصلی معرفی کند، فردی مانند سعید جلیلی، آقاتهرانی و ... که در همین طیف تعریف می‌شود، وارد میدان رقابت ریاست‌جمهوری‌خواهد شد اما پرسش اساسی که در اینجا مطرح می‌شود، این است که از خردادماه 99 مجلس دهمی در کار نخواهد بود و آقای روحانی هم به گوشه رینگ خواهد افتاد و احتمالا از همان نیمه دوم 99 که دولت دیگر رمقی برایش نمانده، همان جان کم‌رمق را هم از دولت خواهند گرفت. پرسش اساسی اینجاست که تندروها با بحران همه‌جانبه و فراگیری که در عرصه اجتماعی و اقتصادی و سیاست‌خارجی که کشور را در خود فرو برده، می‌خواهند چه کار کنند؛ چون دیگر روحانی هم نیست که بخواهند کاسه و کوزه همه‌چیز را بر سر او و فراکسیون امید خالی کنند؛ یا مدعی شوند که سیاست‌های لیبرالی و نئولیبرالی اصلاح‌طلبان باعث چنین وضعی شده است. در چنین شرایطی است که به نظرم داستان 84 تا 92 دوباره تکرار خواهد شد؛ به این معنا که هم قوه مقننه دست تندروها است و هم قوه مجریه به دست آنها خواهد افتاد و بقیه قوا هم که همواره دست‌ آنها بوده است؛ بنابراین بحث این است با مشکلات بنیادی که کشور با آن روبرو است، چه خواهند کرد که لازم است به سرخط چند نمونه این مسائل اشاره کنم؛ ما در حال حاضر روزهای آخر 98 را پشت سر می‌گذاریم و این درحالی است که حسب آمار بانک مرکزی، تورم به مرز 40 درصد رسیده است (حال بماند که برخی می‌گویند آمار از 50 درصد هم گذشته) مشخصه دیگر که در روزهای پایانی سال 98 با آن مواجه هستیم، رشد اقتصادی منفی 9 است؛ برای آنکه متوجه شویم رشد اقتصادی منفی 9 یعنی چه، کافی است یک مثال بزنیم و آن اینکه در دوران جنگ تحمیلی رشد اقتصادی کشور یک الی یک و نیم بود؛ یعنی وضعیت امروز ما به مراتب هولناک‌تر و اسفناک‌تر از دوران جنگ تحمیلی است.

مساله سوم بحث بودجه است که حال با شرایطی استثنایی به تصویب رسیده و از همین امروز یک‌سوم آن با کسری بودجه مواجه است. یعنی از همین امروز دولت دست‌کم 150 هزار میلیارد تومان درآمدی که باید داشته باشد را ندارد؛ یعنی دولت قادر به تامین یک سوم از هر درآمدی که باید داشته باشد، نخواهد بود و این موضوع ربطی ندارد که روحانی رییس‌جمهوری است یا احمدی‌نژاد یا خاتمی. همین‌طور که مهم نیست چه کسی در مجلس حضور دارد. بلکه مهم آن است که کشور با یک‌سوم کسری بودجه مواجه است.

مولفه چهارم این است که جمهوری اسلامی ایران یکی از بالاترین آمار بیکاری در جهان را دارد؛ حال پرسش اینجاست که تندروها می‌خواهند با این مشکلات چه کار کنند؛ آنها با تحریمی که در آن قادر خواهند بود یک بشکه نفت را بفروشند، می‌خواهند چه‌ کار کنند؟ حال فرض کنیم چند بشکه‌ای هم به چین یا قاچاقچیان بین‌المللی هم فروختیم، وقتی نمی‌توانیم پول آن را جابه‌جا کنیم و امریکایی‌ها همواره در حال رصد کردن معاملات و مراودات ما هستند، با این وضعیت چه کاری می‌خواهند کنند؟! به اعتقاد من تندروها بیش از هر زمان دیگری می‌دانند با شعار می‌شود حوزه سیاست را کمی نگه داشت یا پیش‌ برد اما اقتصاد را قطعا نمی‌توانید با شعار بچرخانید؛ مسلما این اقتصادی که درمانده شده است، نمی‌توان با شعار «نگاه‌مان به داخل باشد» یا «مدیریت جهادی» و «سپردن مدیریت به جوانان» و ... اداره کرد و هیچ‌کدام از این موارد باعث نمی‌شود بتوانید نفت بفروشید یا صادرات و واردات داشته باشید و قطعا نمی‌تواند مشکلات را مرتفع کند؛ مضاف بر آنکه دیگر روحانی هم در کار نیست که همه تقصیر‌ها را به گردن او بیندازند؛ بنابراین به نظرم هیچ بعید نیست تندروها به ‌نحوی نرمش قهرمانانه‌ای نشان بدهند و به شکلی آبرومندانه با ترامپ کنار بیایند چراکه ترامپ هم به دنبال درگیری نظامی با ایران نیست. نکته دیگری که قابل توجه است، این است که امریکایی‌ها به خوبی می‌دانند تندروها قدرت دارند؛ یعنی برخلاف روحانی و ظریف که هر چیزی را امضا می‌کردند و هیچ فایده‌ای نداشت و هنوز به تهران نرسیده، آنچه امضا کرده بودند، به هوا می‌رفت، (اتفاقی که درباره برجام رخ داد و هنوز جوهر برجام خشک نشده، تندروهای داخل کشور هر تیغ و تیشه‌ای که می‌توانستند بر آن زدند) اگر توافقی با تندروها صورت بگیرد، اینها قدرت را دارند که پای تعهدات بمانند. بنابراین من برخلاف بسیاری، در بررسی بازگشت تندروها به قوای مقننه و مجریه، نوری کم‌سو را انتهای این تونل، حداقل در عرصه عبور از بحران می‌بینیم؛ منتها پرسش اساسی این است که آنها می‌خواهند با مسائل سیاسی و اجتماعی و همین‌طور با آزادی بیان و آزادی مطبوعات، حقوق شهروندی و زندانیان سیاسی و... چه کار کنند. در حقیقت آنها با کنار آمدن با امریکا می‌توانند به طریقی مسائل اقتصادی را رتق و فتق کنند اما مساله اینجاست که مشکلات دیگر چه خواهد شد؟!

یعنی با این تفسیر شما می‌گویید شورای نگهبان هزینه داد تا یک مجلس یکدست ایجاد کند برای آنکه حاکمیت نرمشی قهرمانانه نشان دهد اما گشایش‌های اقتصادی به ‌نام جریانی ‌جز اصولگرایان ثبت نشود؟

واقع مطلب این است که هر کسی نرمش قهرمانانه‌ای مقابل امریکا نشان دهد، قطعا مواهبی متوجه کشور خواهد شد؛ حال پرسش اینجاست که چرا شورای نگهبان، چرا اصولگرایان و چرا تندروها باید اجازه دهند این مواهب به حساب روحانی یا به حساب اصلاح‌طلبان ریخته شود؟! چرا این مواهب به حساب خودشان ریخته نشود؟! بنابراین تلاش می‌شود با حضور تندروها در «بهارستان» و «پاستور» نشان دهند وضعیت اقتصادی در زمان آنها خیلی بهتر شده و این چیزی است که برای مردم دست‌کم برای آن قشری که در نتیجه مشکلات اقتصادی جان‌شان به لب‌شان رسیده، مهم است؛ آنها وقتی می‌بینند تندروها توانسته‌اند وضع اقتصادی را بهتر کنند، چرا باید با آنها مخالفت کنند؟! بنابراین وقتی می‌دانند در این مساله چه منافعی هست، چرا باید آن را نصیب غیراصولگرایان کنند و اجازه دهند که غیراصولگرایان نفع نرمش قهرمانانه‌ را به نفع خود منظور کنند.

کنار همه این‌ تحلیل‌ها برخی هم این نظر را مطرح می‌کنند که شورای نگهبان حاضر شد هزینه‌ ردصلاحیت‌ها را بپردازد تا در فقدان اصلاح‌طلبان و جریان منتقد، تغییراتی را در ساختار قدرت به وجود بیاورد که مصداق بارز آن می‌تواند تغییر نظام ریاستی به پارلمانی باشد؛ چقدر این تحلیل می‌تواند درست باشد؟

این احتمال وجود دارد که بخواهند آخرین روزنه رای مردم را که انتخاب رییس‌جمهوری است، با کمک مجلسی که صدر تا ذیل آن حکومتی است و حاکمی و گوش ‌به ‌فرمان حکومت، تحت تاثیر قرار دهند و چنین طرحی را پیش برند؛ چراکه اگر قرار باشد رییس قوه مجریه را مجلس انتخاب کند، مشخص است این انتخاب چگونه خواهد بود. یعنی فرض کنید ما در اردیبهشت‌ماه 96 هستیم و قرار است همین مجلس دهم که یک‌سوم آن فراکسیون امید است، می‌خواهد رییس قوه مجریه را مشخص کند آیا هیچ تردیدی خواهیم داشت که این مجلس با تمام وجود رییسی را انتخاب می‌کرد، نه آقای روحانی را؟! بنابراین اگر امر واقع شود و رییس قوه مجریه، به دست مجلس تعیین شود، شخصا هیچ تردیدی ندارم که این آخرین بقایای مردم‌سالاری هم از بین خواهد رفت. همان‌طور که گفتم، مجلس یعنی همان مجلس دهم هم گوش به اذن نظام است و هر چیزی را که نظام بخواهد، انتخاب می‌کند؛ بنابراین با تغییر ساختار سیاسی از ریاستی به پارلمانی، وضع بدتر خواهد شد. در نتیجه به نظر نمی‌رسد آنها برنامه‌ای تدوین کنند که به بد شدن نظام رضایت دهند، صرفا برای آنکه قدرت بیشتری به دست بیاورند. ضمن آنکه نیازی هم به این کار نیست؛ چراکه وقتی نگاه می‌کنیم، می‌بینیم چندان تفاوتی نمی‌کند. برای آنکه مگر مثلا حسن روحانی که توانست 24 میلیون رای مردم را جذب کند، چه کاری توانست انجام بدهد؟ پاسخ واضح است؛ هیچ. یا آقای احمدی‌نژاد که به قول خودشان این همه جسارت و شهامت داشت، چه کار کرد؟!‌ او هم نتوانست کاری انجام دهد و همین‌طور آقای خاتمی و مرحوم هاشمی‌رفسنجانی هم نتوانستند کاری از پیش ببرند. واقعیت این است که رییس‌جمهوری باوجود اینکه از مردم رای می‌گیرد، خیلی نمی‌تواند چالشی برای نظام ایجاد کند؛ مثلا آقای روحانی چه مشکلی برای نظام ایجاد کرده است؟! حداکثر کاری که کرده، این بوده که مثلا در سخنرانی حرفی یا جمله‌ای گفته است. این حداکثر کاری بوده که انجام شده، وگرنه همه ارکان واقعی قدرت بیرون از دولت هستند. من از شما می‌پرسم کدام تصمیم مهم را آقای روحانی پیش یا پس از انتخابات 96 اتخاذ کرده است؟! بنابراین من فکر نمی‌کنم رییس‌جمهوری به صرف اینکه انتخابی است، بتواند مشکلی برای نظام ایجاد کند. بنابراین این‌طور نیست که نظام به این نقطه برسد که هیچ چاره‌ای نیست ‌جز آنکه این انتخابات 4 سال یک بار را هم حذف کند و همه مدیریت کشور یکدست شود. من چندان با این تحلیل موافق نیستم؛ ضمن آنکه درباره اتفاق مجلس یازدهم یک نکته‌ای را هم باید اضافه کنم و آن اینکه بسیاری معتقدند ردصلاحیت‌ها باعث شد میزان مشارکت تا این حد کاهش پیدا کند؛ من به هیچ عنوان این نظر را قبول ندارم و اتفاقا معتقدم آقای عارف حفظ آبرو کرد و وارد انتخابات نشد. من معتقدم اتفاقا آقای مطهری، محمود صادقی باید از شورای نگهبان تشکر کنند که آنها را ردصلاحیت کردند؛ وگرنه آبروی‌شان می‌رفت. ببینید می‌خواهم به شما بگویم حتی اگر شخص سیدمحمد خاتمی‌ هم وارد انتخابات شده بود و به عنوان سرلیست اصلاح‌طلبان وارد انتخابات می‌شد، باور کنید 100 هزار رای هم نمی‌آورد؛ یعنی میزان رای آقای خاتمی، محمود صادقی، پروانه سلحشوری و علی مطهری و... خیلی بالاتر از کارگزاران سازندگی و آقای مجید انصاری و... نبود. دلیل آن هم این است که مردم اساسا مدت‌هاست به صندوق رای پشت کرده‌اند و دست‌کم بخش قابل‌ توجهی از بدنه اجتماعی اصلاح‌طلبان با صندوق رای قهر کرده‌اند و من هیچ تردیدی ندارم آقای عارف که دوره قبل یک میلیون و نیم رای آورده بود، اگر این دوره از تهران نامزد می‌شد، 100 هزار رای هم نمی‌توانست کسب کند. بنابراین یک مساله اساسی‌تری که ایجاد شده، این است که تندروها پس از رای 24میلیونی آقای روحانی بلایی بر سر صندوق رای آوردند که اعتماد عمومی را از صندوق رای سلب کردند. در حقیقت مساله اساسی این نیست که چه کسی صلاحیتش تایید شد و چه کسی رد شده است؛ بلکه مساله این است که امروز خیلی‌ها می‌گویند برای چه باید برویم و رای بدهیم؟! مگر قرار است چه اتفاقی رخ بدهد؟! مگر این مجلس توانست چه اقدام مهمی انجام دهد؟! در حوزه سیاست‌خارجی، سیاست داخلی، بنزین، نفت و ... شما هیچ حوزه‌ای را نمی‌بینید که مجلس توانسته باشد گامی مستحکم بردارد و ایضا آقای روحانی هم نتوانسته کار مهمی انجام دهد؛ بلکه تمام سیاست‌های کلانی که نظام می‌خواسته است، مجلس تصویب کرده و آقای روحانی هم اجرا کرده است؛ بنابراین، این مشکل اساسی است که به وجود آمده؛ در حقیقت اصولگرایان شاخه‌ای را بریدند که خودشان روی آن نشسته بودند و آن شاخه عبارت بود از «اعتماد عمومی به صندوق رای».

آقای زیباکلام بگذارید برگردیم به همان صحبت ابتدایی شما که گفتید بسیار زود فراموش خواهد شد که این مجلس با چه مشارکتی روی کار آمده است. این حرف منطقی است اما این واقعیت هم قابل ‌انکار نیست که ما امروز شاهد نوعی بی‌اعتمادی عمومی هستیم و تفاوت مجلسی که با 40 درصد رای روی کار آمده نسبت به مجلسی که 60 یا 70 درصد آرا را پشت خود دارد، از حیث ترمیم یا تشدید این شکاف میان شهروندان و حاکمیت بسیار زیاد است و همین شکاف عمیق است که می‌تواند زمینه‌ساز اعتراضاتی بیشتر شود. به هر حال مجلس دهم دست‌کم صدایی انتقادی را از تریبون خود متصاعد می‌کرد اما این مساله در مجلس یازدهم رخ نخواهد داد؟

نه به‌ خاطر اینکه کسی در مجلس اعتراض نمی‌کند، بلکه اگر مجلس یازدهم و همین‌طور اصولگرایانی که احتمالا دولت را در آینده به دست خواهد گرفت، اگر فکری به حال اقتصاد نکنند، آبان‌ماه 98 و دی‌ماه 96 تکرار خواهد شد. بنابراین مساله این نیست که در مجلس یازدهم چون پروانه سلحشوری نیست که دو کلام حرف بزنند یا محمود صادقی و علی مطهری نیستند که دو کلام حرف بزنند تا دل مردم خنک شود، این شکاف بیشتر شده و اعتراضات افزایش می‌یابد، بلکه مساله بسیار بنیادی‌تر از این حرف‌هاست. بنابراین اگر نظام نتواند برای این اقتصاد فلک‌زده و درمانده فکری کند، یقینا اعتراضات به ‌مراتب گسترده‌تر از آنچه در آبان‌ماه 98 شاهد بودیم، رخ خواهد داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۸ ، ۲۳:۲۹
ستار مهرا